شناسنامه تفسیر

نام معروف: تفسیر الکبیر معروف به تفسیر ابن تیمیه
مؤلف: تقی الدین ابوالعباس، احمد بن عبدالحلیم ابن تیمیه حرانی
تولد: ۶۶۱ ق
وفات: ۷۲۸ ق
مذهب: حنبلی سلفی
زبان: عربی
تعداد مجلدات: ۷ جلد
مشخصات نشر: بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۸ق، قطع وزیری، گردآوری و تحقیق عبدالرحمن عمیره.
 

معرفی مفسر و تفسیر

ابن تیمیه، از دانشمندان حنبلی قرن هشتم است که زندگی بسیار پرفراز و نشیبی در دوران او میان اهل سنت و دیگران داشته است. وی در ماه ربیع الاول سال ۶۶۱ هجری قمری، درست ۵ سال پس از سقوط پایتخت خلافت عباسی بغداد، در یکی از نقاط شام به نام (حران) دیده به جهان گشود و تا ۷ سالگی در آن سرزمین زندگی کرد، ولی به خاطر حمله سپاه مغول، خانواده وی مجبور به جلای وطن شد و رحل اقامت در شهر شام افکند. پدر او روحانی حنبلی مذهب بود که در عقاید و فقه از مذهب «احمد بن حنبل» (م/۲۴۱) پیروی می کرد، از این جهت فرزند خود را به مدارس «حنابله» فرستاد تا فقه حنبلی را فرا گیرد. ابن تیمیه تا سال ۶۹۸ ق در شام، بسان یک روحانی حنبلی می زیست، ولی وقتی رساله ای به نام «الرسالة الحمویة» نوشت، آثار تفاوت در عقاید ظاهر و معارضه با دیگران تلقی گردید، وی این رساله را در پاسخ پرسش مردم «حماقة» که یکی از شهرهای سوریه است، نوشت و آشکارا برای خدا «جهت» و «سمت» قائل شد.
 
ابن تیمیه دارای آثار و تألیفات فراوانی است که بیشتر آنها، با جهت گیری اعتقادی و مبارزه با آنچه او آن را بدعت می داند قابل توجه است. او با صوفیه، اندیشه اشعری، معتزله و شیعه به شدت مبارزه کرده؛ ولی مبارزات و زندان های او، بیشتر به خاطر مخالفت با عقاید صوفیه و تثبیت عقایدی مانند زیارت، تبرک، توسل، شفاعت و مسائلی از این قبیل بوده است.(1) از طرف دیگر جدا از عقاید شاذ و رویارویی او با مذهب اشعری، او اندیشه ای مستقل از عالمان عصر خود دارد که افکار سنتی را به چالش می کشد.
 
بدین جهت قرن هشتم شاهد حضور اندیشمندی مهم در فلسفه تفسیر و رویکرد متفاوت است که عقاید سلفی و ظاهرگرایانه او تا امروز هم مبنای مهمی در تفسیر قرآن به شمار می آید و به نوعی تئوری اصلی عقیده حاکم بر بسیاری از سرزمین های اسلامی به ویژه مناطق حجاز به شمار می رود. در اوایل قرن هشتم هجری که تفکر اهل حدیث به افول گراییده بود، ابن تیمیه حرانی به احیا و بازسازی عقاید آنان، به ویژه مبانی حدیث گرایی احمد بن حنبل پرداخت و با شعار پرجاذبه «بازگشت به عقاید پیشینیان»، اندیشه های مخالف خود را به بدعت در دین متهم ساخت.
 
وی به جای آنکه آشکارا به مقابله با عقل برخیزد و داغ خردستیزی را بر پیشانی مکتب خود بپذیرد، در صدد خلع سلاح عقل گرایان بر آمد و این سخن درست را که «هیچ گاه نقل صحیح با عقل صریح در تعارض نخواهد بود»، دستاویزی برای حمله به خردگرایان دین باور قرار داد. ترجیع بند سخنان او در رد کسانی که چون او نمی اندیشند، این بود که آنان در عقلیات سفسطه می ورزند و در سمعیات به قرمطه روی می آورند (و طبق هواهای نفسانی خود، ظواهر آیات و روایات را دارای معانی باطنی می شمارند): «یسفسطون فی العقلیات و یقرمطون فی السمعیات». به عقیده او، پیشینیان (سلف) نه تنها در امور نقلی سرآمد همگانند و فهم آنان از اخبار و روایات از دیگران کامل تر است، بلکه در امور عقلی نیز پیش تر و به راه صواب نزدیک ترند؛ بنابراین، راه نجات در پیروی همه جانبه از آنان است. او بدین وسیله برای روش خود به دنبال مشروعیت بود و این مشروعیت را از گذشتگان وام می گرفت.
 
درباره تفسیر کبیر، حقیقت آن است که ابن تیمیه تفسیری به نام کبیر یا صغیر ننوشته، بلکه تنها چند سوره پراکنده را تفسیر کرده است، اما در میان آثار کلامی و اعتقادی او، مباحث تفسیری بسیاری مطرح شده که این تفسیر گردآوری آن مجموعه است. گذشته از این که او معتقد نبود که باید تفسیری از آغاز تا پایان بنویسد، بلکه به نظر او می بایست تنها در مورد آیاتی که محل اختلاف و گفتگو است و از نظر اعتقادی، جای توضیح و تبیین آن خالی است نوشته شود. لذا در زندان و بیرون از زندان، دست به کار می زند و مطالب تفسیری پراکنده ای را به صورت موضوعی برجای می گذارد.
 
دو نفر از نویسندگان معاصر، که علاقه مند به افکار و آثار ابن تیمیه هستند، مجموعه این پراکنده ها را گردآوری می کنند. نخستین تفسیر گردآوری شده، به نام «دقائق التفسیر» از محمد سید جلیند است که در سال ۱۳۹۳ ق به بازار می آید، اما به نظر گردآورنده «تفسیر کبیر»، یعنی عبدالرحمن عمیره، این جمع آوری ناکافی و نامناسب تشخیص داده می شود، لذا گردآوری دیگری به این شکل منتشر می کند.
 
باید اذعان کرد که این کتاب، تفسیر بسیار موجزی است و علی رغم عنوان خود، یعنی:«تفسیر کبیر» آن چنان هم کبیر نیست، زیرا نه تنها شامل تمام آیات نمی باشد؛ بلکه در همان آیاتی که بحث نموده، به تمام جوانب آن از تفسیر و بررسی نپرداخته و بیشتر با صبغه کلامی و دیدگاه اعتقادی، مسائل را مورد بررسی قرار داده است. دلیل آن جمع آوری، مباحث چالش برانگیز و تفسیرهای ظاهرگرایانه و نقادانه ابن تیمیه در تعارض با تفسیرهای رایج است.
 
بیش از یک جلد از تفسیر به مباحث مقدماتی، علوم قرآن، مباحث تاریخی، اصولی و اعتقادی اختصاص دارد، باز در همین بحث ها مباحث فنی تفسیر کمتر مطرح شده است. ابن تیمیه، کتاب مستقلی به نام مقدمات فی أصول التفسیر دارد که توسط دکتر عدنان زرزور، تحقیق شده و به چاپ رسیده است، اما با مباحث این مقدمه تفاوت دارد، ولی همین کتاب نیز موجز و تمام مباحث مقدماتی تفسیر را در بر ندارد.
 
نمونه این مباحث تفسیر آیاتی است که در مقام وصف خداوند بیان شده و تشبیه به صورت انسان شده است. در حالی که تنزیه خدا از جسم و جسمانی بودن و از هر نوع مماثله با موجودات امکانی یکی از افتخارات اندیشه قرآنی است که آشکارا می فرماید «لیس کمثله شیء».« برای او مانندی نیست» و به خاطر نفی پندار جهت و سمت، او را در همه جا حاضر و ناظر میداند و می فرماید: «و هو معکم این ما کنتم». او با شما است در هر کجا باشید». و نیز می فرماید: «و هو الذی فی السماء الله و فی الارض اله.». او (خدا) کسی است که در آسمان ها خدا است و در زمین خداست». ولی وی با وجود چنین آیات صریح و روشن و دلائل محکم و استوار متکلمان اسلامی، اعم از معتزلی و اشعری و شیعی، خرق اجماع کرد و آشکارا گفت: خدا فوق آسمان ها است، و بر عرش خود تکیه کرده است.
 
نقد مسلمانان شاید به طور عمده در مبانی فکری ابن تیمیه برگشت می کند که مهم ترین آن حمل صفات خبری بر معنای ظاهری و بشری آن است. در این نظریه تمام آیات و روایاتی را که در آنها برای خداوند اعضا و صفات انسانی نسبت داده شده، به معنای ظاهری و حقیقی آن اطلاق شده و گمان کرده اند که خداوند همانند انسان، چشم، گوش، دست و غیره دارد.
 
در حالی که نظریة اثبات بدون تشبیه (نظریه شیعه) که در برخی از روایات اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) مشاهده می شود، در صدد اثبات همه صفات وارده در قرآن برای ذات خداوند تبارک و تعالی است ولیکن تبیین این صفات طوری است که از تشبیه و تجسیم خداوند به دور بوده و مشکل تفویض و تعطیل را به دنبال ندارد. یعنی در این نظریه نه نفی صفات وجود دارد، نه برای فرار از تشبیه نیازی به تفویض و واگذاری فهم آنها به خداوند است؛ طبق این نظریه، می توان گفت: در آیاتی که در آنها مثلا واژه «ید» برای خداوند استعمال شده، اساسا نیازی به تأویل نیست، بلکه اخذ معنای «دست انسانی» از این آیات، ظاهر بدوی و جزئی و تصوری نفی شده است، در حالی که اخذ معنای «قدرت و تملک» ظاهر نهایی - استقراری، جملی و تصدیقی است. از این جهت، همه طوائف اسلامی به جز گروه «مجسمه» با توجه به قرائنی که در سیاق آیات است، معانی خاصی برای این صفات مطرح می کنند که با مراجعه به تفاسیر و کتاب های کلامی روشن می گردد.
 
ولی ابن تیمیه، اصرار می ورزد که آنچه در این باره وارد شده، بر همان معانی لغوی و متداول عرفی باید حمل گردد و کسانی را که این نوع از صفات را به کمک قرائن موجود در آیات و روایات بر معانی مجازی و کنائی حمل می کنند، «مؤوله» نامیده و به باد انتقاد می گیرد، و به این نیز اکتفا نمیکند و می گوید: همه صحابه و تابعان نیز بر این عقیده بوده اند.
 
بدین سان، تفسیر کبیر، در پنج جلد و اندی به مباحث تفسیری اختصاص می یابد که مجلدات آنها هم کوچک و هم کم حجم است. مباحث تفسیری تنها در آیاتی خاص مطرح شده است و بحث های ادبی و لغوی در آن بسیار نادر است. در عوض، مباحث موضوعی در رد عقاید مذاهب و فرقه ها، هرچه بخواهید فراوان دارد.
 
محقق، اکثر مصادر روایی و نقل مؤلف را استخراج کرده است. همچنین، از اندیشه های ویژه او در معارضه با فرقه های دیگر چون اشعری و یا شیعی و بلکه فرقه ای مؤلف، دفاع متعصبانه ای نموده است.
 
پی‌نوشت‌ها:
1- برای معرفی اندیشه ابن تیمیه در تعارض با شیعه می توانید به کتاب بسیار محققانه آقای صائب عبدالحمید، ابن تیمیه حیاته و عقائده و موقفه من الشیعه و اهل البیت، قم، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، ۱۴۱۴ق مراجعه کنید.
 
منبع: شناخت نامه تفاسیر، سید محمدعلی ایازی، چاپ اول، نشر علم، تهران، 1393ش، صص 485-481